این نوشتار میکوشد تا با تمرکز بر موضعگیریهای سیاسی امام رضا(ع)، معطوف به رقیب و دشمن سیاسی ایشان یعنی مأمون، به استنباطهای نظری بپردازد و از خلال این بررسی به پرسشهای سیاست در دنیای معاصر پاسخ دهد. سیاست امام رضا(ع) در دو وجه «سیاست معطوف به مأمون» و «سیاست معطوف به امام(ع)» قابل تعقیب است. رفتار سیاسی در خلأ رخ نمیدهد، بلکه در یک محیط تعاملی و کنش و واکنش زنجیرهای رخ میدهد و رفتاری راهبردی است. پرسش این است که منطق تعاملهای امام رضا(ع) با مأمون چیست؟ فرضیه آن است که شناخت مأمون و مأمونشناسی امام(ع) ملهم از شیطانشناسی و روشهای سهگانة تطمیع، تهدید و تزویر معطوف به رهبر و پیروان است. این کندوکاو بر محور پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا(ع) قرار گرفته است. مأمون ابتدا قصد اغوای امام(ع) یا تزویر دارد که با بیان مقاصد پنهان مأمون خطاب به وی این مرحله به سرعت به پایان میرسد. تطمیع اول، با پیشنهاد خلافت و تطمیع دوم، با پیشنهاد ولایتعهدی و سپس «تهدید» برای القای «تصور تطمیع شدن» در اذهان عمومی غیر بصیر از فنون مأمون بوده که همواره توسط امام(ع) خنثی و این موارد به فرصتسازی تبدیل شده است.