نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان

2 دانشگاه علامه

3 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور

چکیده

متأثر از آموزه‌های رنسانس شاهد مبنا قرار گرفتن مؤلفه‌هایی چون اومانیسم، سکولاریسم و توجه صرف به عقلانیت در ساحت سیاسی ـ اجتماعی بشر هستیم؛ که این امر مهم تحولات کمی و کیفی ساختاری را در پی داشته است. سیطره نگرش منافع محوری صرف، نسبیت انگاشتن مذهب و معنویت در سطح جهان، رشد روزافزون درگیری‌های نژادی ـ قومی، استعمار و استثمار منابع انسانی ـ طبیعی، از بین رفتن استقلال و اراده بشریت به‌تبع توجه صرف به عقلانیت ابزاری، از نتایج آموزه‌های فوق و مهم‌ترین مصداق آن، یعنی جهانی‌شدن فرهنگ است. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که کدام‌یک از جهان‌بینی‌های لیبرال ـ دموکراسی و معارف رضوی توان و قابلیت تأثیرگذاری بیشتری در جهان مادی‌گرا و ایدئولوژی زده امروزی را دارند؟ یافته‌های پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و ابزار تحلیل گفتمان به‌دست‌آمده حاکی از آن است که مشکلات روحی روانی، متزلزل شدن بنیادهای خانواده و سایر ناهنجاری‌های‌ اجتماعی ـ سیاسی از مهم‌ترین پیامدهای حاکم شدن گفتمان جهانی‌شدن فرهنگ و دال مرکزی آن یعنی اومانیسم است. همچنین نگرش‌هایی نظیر مارکسیسم، نئومارکسیسم و ... نتوانسته‌اند این خلأ اساسی را پر کنند. به همین منظور به دنبال تزلزل معنایی و حمایتی سایر گفتمان‌ها، معارف رضوی به‌عنوان فرهنگ فرابشری و دال‌های مرکزی آن چون: محبت، رأفت، اخلاق‌مداری، عدالت و آزادی به‌عنوان مؤلفه‌های فطری ـ الهی که امروزه از گمشده‌ها و نواقص زندگی بشریت‌اند، می‌توانند راهگشای معضلات کنونی و تحقق‌بخش خواسته‌های مادی و معنوی افراد و شکوفایی قابلیت‌های وجودی آنان شوند

کلیدواژه‌ها